کسب اطلاعات معماری و بخصوص تاریخ معماری جهان و اندیشمندان و صاحب نظران در معماری داخلی ما را میتواند به خلق آثار زیبایی در معماری کمک نماید و در زمینه های معماری و دکوراسیون اداری،
پارتیشن اداری،
فرنیچر اداری ، میزهای اداری و کلیه اجزای
دکوراسیون اداری نیز بایستی همواره در حال مطالعه و کسب مهارت بود .
کُمای فرمالیسم سنتی
در اینکه معماری معاصر ایران در توهم فرمالیسم مانده است، تردیدی نیست. گرچه این وصف حال بخشی از معماری ایران است که پیدا و پنهان، چه بخواهند و چه نخواهند، چه باشند و چه نباشند، درست یا غلط، میتوانیم فرمالیسم بخوانیم؛ بخشی دیگر که به کسی پاسخگو نیستند و تحت لفظ معظم «مهندسین مشاور» یا به صورت زیرزمینی با دفاتر غیرقانونی فعالیت مینمایند، بماند! بخشی که هنوز معماری را تا حد حل صِرف عملکرد باقی گذاشتهاند و اساساً لزومی بر توسعهی مرز معماری نمیبینند! به هرحال، ما در کُما هستیم؛ جهان در حال تدوین مرزهای جدید است و ما در کُما به سر میبریم. کُمایی که غایت معماری را فرمالیسم میداند اما واقعیت این است که غایت معماری، فرمالیسم بود. بیش از ۱۰۰ سال پیش، غایت معماری در ابتدای راه خود بود و فرمالیسم را راه نجات معماری میدید، اما حتی در آن دوره هم فرم مسئلهی اصلی همهی معماران نشد و خیلی زود عمر آن دیدگاه به سر آمد. جالبتر آنکه، حتی پستمدرنها هم فرمالیست نیستند - این برداشتی است که ما از آنها داریم. در واقع این تنها چیزی است که ما از آنها درک میکنیم. اگر مبانی نظری معماران پستمدرن را بخوانیم، حتی آنجا هم متوجه نوعی زمینهگرایی انتقادی میشویم که مطلقاً معماری را تا حد فرمالیسم ذلیل نمیداند. هر مکتب و تفکری آداب و معنویاتی دارد، اندیشهی فلسفی دارد و در پس این نظریات است که خود را توجیه و موجه میکند. فرمالیسم در جهان امروز چه توجیهی جز روشی برای اقناع کافرمای ظاهر بین دارد؟ امروز، هر کسی برای خود، تئوری و سبک هنری دارد! پرطمطراق بودن، این روزها چیز عجیبی نیست، هرکسی میتواند شعر بنویسد، اما باید از این روشهای توجیه گذر کرده و به عمق حقیقت معماری وارد شویم.
(برای بازدید از انواع پارتیشن های دو جداره پازل ستاپ میتوانید اینجا کلیک نمایید )
متاسفانه برداشت ما از معماری سنتی خودمان نیز برداشتی فرمال بوده است. ما خط مبانی نظری و معنویتگرایی و انسان.گرایی معماری سنتی خود را نمیبینیم، روش خوانش معماری سنتی خود را نمیدانیم و آن را همچون ابژهای قابل تکثیر تلقی میکنیم، اما از اسم آن دفاع میکنیم، نباید در این مسیر نیز دچار تخطئه شویم و از کاه کوه بسازیم و به قول معروف، شعار هنر نزد ایرانیان است و بس سر دهیم؛ یا یک جزء معماری را به لطف محصول دوران اسلامی بودن، گل سرسبد معماری و اندیشهی معماری جهان بدانیم.
اگر بخواهیم از این کُما بیرون بیاییم، باید راهی منطقی، علمی و درعین حال دارای شایستگیهای هنری پیدا کنیم. به نظر میرسد طراحی داخلی، خصوصاً با رویکرد مدرن به عنوان یک مکتب، آنچنان که باید به ما ایرانیان معرفی نشده و این همان راهحل پیشنهادی است. این معماری، پتانسیل رهایی ما را از رکود فکری و اقتصادي موجود دارد. قطعاً تاریخ طراحی داخلی بیش از معماری قدمت دارد و ما در این حوزه نیازمند کار پژوهشی هستیم. در این یادداشت با بررسی آثاری از دوران مدرن معماری جهان، حداقل به زعم تاریخشناسان معماری، مرز انتقادی خود را که از فرمالیسم موجود شروع شده است، تا معنای درک ما از مدرنیته و خلاً بینشی معماران ایرانی در این وادی گسترش میدهیم.